نظرتون در مورد عشق چیه؟ در مورد سرد شدن عشق چی؟ در مورد دلتنگی چی؟
هر لغتی معنی خواصی داره و برای هر کدام از ما تعریف خواصی داره اگه معنی مشترک باشه دیگه تعریف این طور نیست. چون تعریف لغات چیزی ای که از عمق وجود ادم سر بلند می کنه و احساس ما اونو می سازه. پس من اینجا فقط می تونم تعریف خودم رو از عشق و سردی عشق و دلتنگی بگم. از نظر من هر چیزی که احساس قشنگی به ادم بده وباعث شکوفا یی ادم در ابتدا ولی سکون بعد از مدتی کوتاه می شه عشقه می دونید چرا؟ چون از نظر من عشق باعث می شه ادم خودش رو در فراز ونشیب زندگی نبینه وندیدن خود مساوی با سکون وسکون مساوی با مرگ. که این مرگه عشقه و من اسمش رو می گذارم سردی عشق وسردی عشق به خودی خود بد نیست که تنفری که بعد از اون به وجود می اید. این مورد رو به بعد می سپرم. و اما دلتنگی این حس رو ادم فقط برای کسانی پیدا می کنه که واقعا و از ته دل دوست داره و این زیبا ترین حس عا لمه انسان ها در دوری ها پی به میزان علاقه خودشون می برن در این گونه موارد می فهمند ایا واقعا و صادقانه همدیگر رو می پرستن یا سر خودشون کلاه می گذارند. خیلی زیبا تر و پر سودتره اگر این دوری و پی به ارزش دیگران بردن به وسیله مسافرت باشه نه مرگ چون اگه این طوری بشه یک حسرت و درد عمیق درون قلب لا نه می کنه که غیر قابل جبرانه و از بین نمی ره یک حسرت دامن گیر تا ابد.
No comments:
Post a Comment