چهارشنبه 13/10/1383
گمنامي وشهرت
فقير و غني
اگر مشهور شوم تا به كجا را كه تنها نمي روم
اما اگر همين گونه بماند حسرت به دل ميميرم
سه مستطيل و يك مثلث خانه اي تشكيل مي دهد
و چند خط بر روي كاغذ اسكناس را
به اين گونه است كه بر روي كاغذ همه خوشبختيم
پسرك گل فروش سر چهارراه
براي من فقط يك لحظه ديدار است
ولي براي خودش دنيايي است
شب كه به خانه مي رود
دفتر نقاشي را باز مي كند
يك خانه و يك پسر و چند اسكناس مي كشد
و در خلسه زيرش مي نويسد
اگر مشهور شوم دنيا را فتح خواهم كرد
و گرنه مثل بابا كنار درخت سرو
از نئشه گي ميميرم
No comments:
Post a Comment