و نمي دانم چرا امروز غرق در حسي ناشناخته ام شايد بشود اسم انرا تنفر گذاشت ... چند طبقه بودن اجتماع ... اجتماعي كه من بخشي از ان هستم ... خدايا چه ميشد من هم فقير بودم و ساده دل؟
ساده دل ... دلي پاك داشتم براي عشق ورزيدن ... دلي پاك براي زندگي پر مهر ... همه كنارم مي زنند ... شان اجتماعي خود را حفظ كنم ... اگر من هيچ شاني نخواهم چه؟ ... دلم نمي خواهد ... در زندگي بس اسف بار غوطه ورم ... از همه چيز مي پرهيزم تا نكند لكه ننگي بر روي دامن خانداني والا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ايجاد شود ... چه خانداني ... خاندان سر در لاك كرده ... من از اين زندگي متنفرم .......... متنفرم..... متنفرم..... متنفرم ..... متنفرم ..... متنفرم ...... كاش من هم فقير بودم .... اي كاش .....
No comments:
Post a Comment