سلام
من سرما خوردم تب هم دارم امروز هم به زور دانشكاه رفتم.3 ساعت هم شبكه داشتم ديگه داشتم داغ مي كردم كه استاد بعد از 30 دقيقه اضافه نگه داشتن گفت خداحافظ. در حال حاضر قيافم شبيه اسير هاي جنگيه .فكر كنم چند روزي استراحت كنم ولي باز هم فكر نكنم كه بتونم. به هر حال فكر كنم وبلاگم هم چند روزي سرما بخوره با هم استراحت كنيم. راستي امروز استاد شبكه فرمودن كه يك سري سايت هايي هست كه توي اونها ميشه خاطره يا هر مساله اي رو نوشت (منظورش همين وبلاگ خودمون بود) با كمال تعجب ديدم كه همه دارن يادداشت ميكنن تا برن ببينن چيه. يكي هم گفت مادر پدرمون نميذارن با كامپيوتر كار كنيم. خلاصه داشتم از خنده مي مردم دانشجوي كامپيوتر و نداشتن اينترنت؟ ديگه اين روز ها همه دارن. بعد خانوم فرمودن كه ميگن امنيت نداره منحرف ميشي. استاد گران قدر هم فرمودن اينو جاي ديگه نگي ها همه بهت مي خندن. خلاصه نتيجه اخلاقي مي گيريم وقتي كسي فقط از اينترنت چت كردن بلد باشه بهش گير ميدن.باز مادر خودم يك وقت هايي يك چيزهاي خنده داري برام ميل ميكنه كه نگو. فعلا چون مامانم هم اينجا رو مي خونه يك بوسش كنم.
ديگه تا چند روز ديگه كه وبلاگ از سرما خوردگي در بياد خداحافظ
راستي يك پيشنهاد لطفا برام بنويسين چي دوست دارين تا من راجع به اون بنويسم. خيلي دلم مي خواد بدونم شما چي دوست دارين كه بشنوين حتي اگر تا حالا هم نظر ندادين اين بار لطفا اين كار رو بكنين
No comments:
Post a Comment