Friday, July 11, 2003

سهم من گرچه از عشق جز سرگرداني نبود
با اين حال حاصلش كوله باري از تجربه بود
گرچه امروز مهر سكوت بر لبانم زده ام
اما ديروز كه سفره اي بود و سخني
سراب عشقي بود و سرمستي
گرما بود و جام مي
يار در حلقه دوستداران نبود
امروز كه ديگر بر دوستي گرد غبار نشسته
دل خاكي و سيه چرده شده
و خواب مستولي شده
و مرا رفته رفته در بر مي گيرد
و چشم هايم ديگر سوي ديدن سراب را نيز ندارد
در دورترين نقطه افق
ستاره اي به درخشاني عشق
مي درخشد
درخشش همانا و خواب همانا

No comments: