Wednesday, January 08, 2003

اعتراض ...اعتراض دارد ... از اعماق وجود فرياد سر مي دهد ...مي خواهد اين پوسته را رها كند ... اما .. مي تواند؟ ... نمي تواند؟ ... سوال اينجاست ... اين يك دو راهي است ... انحراف از كدام طرف است؟ ...
نويسنده اي اعتراض دارد ... تهديد به ترك مي كند ... قلم را زمين مي گذارد ...كار درستي است ؟ ...او مي نوشت تا تخليه شود ... احساسش را نشان دهد ...
خواننده اي اعتراض دارد ... به نوشته اي اعتراض دارد .. به روش نوشتن اعتراض دارد ... اعتراضش را به صورت الفاظ ركيك بيان مي كند ...
فرق بين اعتراض و انتقام چيست؟
مردي اعتراض دارد ... نسبت به بي تفاوتي همسرش ... او را مي جويد ... ولي هر چه بيشتر مي جويد كمتر مي يابد ... در اين ميان كودكي قرباني مي شود ...
تاريخ تكرار مي شود ...
فاجعه ...
فاجعه ...
زني اعتراض دارد ... نسبت به كمبود ها ... به عدم حضور ...اعتراض را با فرو رفتن در خيالات بيان مي كند ... با خيالات دست و پنجه نرم مي كند و در اخر خود را در اغوشش مي اندازد ....
من ... من نيز اعترا ض دارم ... ولي بيان نمي كنم كه گه گاهي بيان نكردن زيباتر از نادرست بيان كردن است ...
اعتراض را در گلو خفه مي كنم ...

No comments: