Wednesday, November 06, 2002

چه زیباست دوستی ها و محبت ها... من امروز چه حس غریبی دارم ... حس می کنم که معنی دوست داشتن را نمی دانم ولیکن احساس می کنم یک نوع حس محبت درونم وجود دارد که می خواهد ازاد شود ولی به دلیل اینکه دلیلش را نمی داند پنهان مانده ... واقعا من ادم بی پناهی هستم و می خواهم به دیگران پناه برم؟ یا اینکه فقط دلیل محبت دیگران را نمی دانم؟ ... چه سخت است نشستن و به این موضوعات اندیشیدن در حالی که از ته دل فریاد ارامش برون می اید ... دوست دارم معنی مهر را حس کنم بدون اینکه بترسم ... من از محبت بیش از حد می ترسم ... من از فرو کش کردن احساس می ترسم ... من از عشق می ترسم ... کجایی ؟ ... پس چرا پیدا نمی شود ان پیر مغان تا به من بیاموزد رسم محبت را؟ ...................................

No comments: