Monday, September 02, 2002

لغت یعنی چی؟ یعنی یک تعریف مشخص؟ یا این ما هستیم که انها رو می سازیم؟ وقتی من حرف از تنفر میزنم یعنی چی؟شاید یعنی از کسی فقط بدم می اد و بس. ولی بعضی ادما منظورشون اینه که سر به تن طرف نباشه. می خوام یه عترافی کنم حتما اینجا مجازه چون هر چی باشه باز اینجا می تونیم ادعای ازادی بکنیم کسی نمی تونه ایراد بگیره. من تو این دنیا از یکی متنفرم عیبی داره؟ برا شما چه فرقی داره؟حداکثر می گین چه کینه ای یا فوقش می گین بیچاره. ولی شاید اگه دلیلشو بدونین بگین بابا طرف یه ذره حق داره! شایدم مثل بقیه فحشم بدین. کدومش؟خوب اگه یه ادم یهو بیاد تو زندگیتون ولی نخواد بره بیرون چی؟ باز تنفر بده؟ عشق چی؟ اون چه معنی می ده؟ من یکی از افرادی هستم که عاشق نمی شم چون عشق خانمان بر اندازه. چون عشق از نظر من یعنی این که من فقط به او فکر کنم این مسخره نیست؟ تو این دنیا با 6 میلیارد ادم من فقط یکی رو ببینم. این جهالت مطلقه پس خودم چی؟ شاید بگی چه مغرور ولی این ربطی به غرور نداره. چون ما ادما اجتماعی هستیم هیچ ادمی نمی تونه به یک نفر فکر کنه مگر بچه ی تازه چشم گشوده.چرا ما ادما می خوایم عاشق شیم؟ چرا سعی نمی کنیم همدیگر رو عمیق دوست داشته باشیم طوری که برای هم کار ها وخواسته های معقول رو انجام بدیم بدون اینکه مالک هم بشیم این بده؟ یا جرمه؟ هر ادمی یک روح مستقل داره پس وقتی خدا جدا افریده چرا ما ناتوانان می خوایم 1 تا روح باشیم در2 بدن؟ مگه نمی تونست اون جوری بیافرینه؟چرا ما می خوایم سرکشی کنیم ودنیا رو عوض کنیم بهتره خودمون رو اصلاح کنیم این راه راحت تره. ما یک نفریم بقیه زیادن سخت تره.

No comments: